۱۳۸۸ آبان ۱۰, یکشنبه

جوک

با سلام خدمت دوستان


جوک

رشتی از سربازی معاف شد

گفتن به چه دلیل؟

گفتن مگه اولاد منحصر به فرد بودی

نه پدرم منحصر به فرد بود



از یک مرد شمالی پرسیدن

رویهم رفته چند تا بچه داری

رویهم نرفته 5 تا



تقی کبیری بچه ای12 ساله بود که زیاد سرو گوشش

بیشتر از سنش می جنبید یه روز عاشق معلم کلاسشون

شد و دل و به دریا زد وگفت

معلم : واه..واه...واه... چه حرفها......

من اصلا حوصله بچه ندارم

تقی :این که مثله مهمی نیست

جلوگیری می کنیم.. خب!!!!!



در اوان خلقت روزی ادم تنگش میگیره

به سرعت خودش و میرسونه به منزل در میزنه

حوا میگه کیه ادم میگه فلان فلان شده مگر توی این عالم

غیر از من و تو کسی هم هست؟ زودتر درو واز کن

که خفه شدم!!!!

-----------------------------------------------

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نظر دهید